ღمن و عليرضام و♥ღدخترِ ماه ღ♥ღ

برای تو..

من تمام هستي ام را دامني مي كنم تا تو سرت را بر آن بنهي ! تمام روحم را آغوشي ميسازم تا تو درآن از هراس بياسائي ! تمام نيرويي را كه در دوست داشتن دارم دستي مي كنم تا چهره و گيسويت را نوازش كند ! تمام بودن خود را زانوئي ميكنم تا بر آن به خواب روي ! خود را , تمام خود را به تو مي سپارم تا هر چه بخواهي از آن بياشامي , از آن برگيري , هر چه بخواهي از آن بسازي , هر گونه بخواهي باشم ! از اين لحظه مرا داشته باش!   ...
23 شهريور 1392

تعهد من و تو ..تا ابد پابرجاست...

ﺗﻌﻬﺪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ،  ﻋﻤﯿﻖﺗﺮﯾﻦ ﺣﺲِ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ  ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻌﻠﻖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ  ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺑﺪﻭﻧﯽ ،  ﺳﻬﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﻭُ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻩ  ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩِ ﻋﺸﻘﺖ ، ﺣﺘﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝِ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺖ ﻧﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲِ ﺩﯾﮕﺮ  ﻫﻤﯿﻦﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯽ ﺗﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ،  ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﺸﻮﺩ ،  ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﻌﻬﺪ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﺑﺸﻮﺩ ﺗﻮﯼ ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﯽﺍﺭﺯﺵ ﯾﺎ ﻧﺸﻮﺩ  ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻏﺬ ﭘﺎﺭﻩﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﭘﺎﯾﺪﺍﺭ ﻧﻤﺎﻧﺪﻧﺪ  ﻋﺸﻖ ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺷﺪ  ﺍﺻﻞِﺵ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪﺍﯼ ﺳﻨﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ  ﺗﻮﯼ ﺩﻝِ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ  ﺩﺭﺳﺖ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ  ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱِ ﻭﺟﻮﺩ...
3 شهريور 1392

عاشق خود...

دلتنگی ات کوچه ی باریکی دارد  یک طرفش من  به انتظار نشسته ام  و سمتِ دیگرش  شب هایی که فقط با تو... صبح می شوند! زنگِ هر خانه ای را که بزنی  هیچکسی در را باز نمی کند  احساسم را پهنِ زمین می کنم  رویش دراز می کشم  و ستاره ها را  دانه دانه می شمارم  اما باز هم صبح نمی آید  تنهایی تمام نمی شود  غصه ها فرصت نمی دهند  تا از تو بپرسم: هیچوقت عاشقِ خودت بوده ای؟ ...
27 مرداد 1392

تو...تو..بازم تو...عاشقانه هایم برای تو..

بگــــذار رویاهایم همین که هســــت بمـــــاند ،  همیـــن قـدر خاص ، همیـــن قدر خواستنــی ،  همیـــن قــــدر پُرِ احساسِ  من از ســردی واقعــــی حضـــــورت می ترســــــم ،  میمیـــــرم .... میان همین رویا بمـــــــــان ،  همه قــرارهایم با تــورا فسخ می کنم  امــا  همان بتی که در قلب من ، ساختـــه ای ، همان بمـــان ؛  شاید  بــــرای اینکه همیشه عاشق تـــو باشم ،  و برای عـــاشق مــاندنم ،  بایـــــد همیشه تـــــــــورا نداشتــــه باشم ،  همیشه در قلب من ،امــــا نه در کنــار مـــــــن....باش  و من را همین بس که همیشه...
26 مرداد 1392

بهانه ی تو...

هر از گاهی زنگی بزن  سراغی بگیر  پیامی بده  احوالی بپرس  خیلی نگذشته است از روزهایی که نفست بودم! باز هم خدا را شکر،  انگار دیگر برای زنده ماندن احتیاجی به من نداری!   ...
26 مرداد 1392

آدم قصه ی من

آدم ها می آیند… خودشان را نشان می دهند… وقتی که برایت مهم نیست… اصرار می کنند! اصرار برای اثبات وجودشان، برای اثبات بودنشان… و ماندنشان! اصرار می کنند که تو نیز باشی همراهشان… همان آدم ها،  وقتی که پذیرفتی بودنشان را ،  ماندنشان را… وقتی که باورشان کردی… می روند! به بهانه های پوچ! به بی بهانگی! به سادگی! می روند… می روند… و تو می مانی با باوری که … شهریور ١٣٨٩   ...
26 مرداد 1392

mmmmmm....

مدتهاااااااااااااااااااا پیش ﯾﻪ ﺑﺎﺭ  ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻫﻢ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ.... ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻨﺎﺭﻡ . ﺭﻭﺵ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺑﻮﺩدددد ﺑﻌﺪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻬﻮ زیر گوشم گفت:  " ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺑﻐﻞ ﮐﻦ، ﻟﻄﻔﺎ ! ﺑﺎﺷﻪ؟ " ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺷﺪﻡ ... ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺩﻟﻢ ﻧﻣیاددددﺪ  ﺍﺯ ﮔﻞ ﻧﺎﺯﮐﺘﺮ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ  ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ.... زمستان 87 ...
25 مرداد 1392

بازم نیومدی .......؟؟؟

بعضي اتفاقا هستن در زندگاني ، که در طولاني مدت تبديل مي‌شن به يکي از اجزاي لاينفک زندگي آدم.. افتادنشون درد داره.. هربار درد داره. تکرار شدن اتفاق ، چيزي از دردش کم نمي‌کنه . بی حست نمیکنه ! چيزي کم‌رنگ نمي‌شه.. چيزي عادت نمي‌شه.. هربار همون اتفاق و هربار همون درد.. انگار ديسک کمر داشته باشي. درمان قطعي براش وجود نداره.. مي‌توني مراعات کني ، اجتناب اما نه. هربار که بگيره ، انگار درد از اول شروع شد ... ه.. انگار اولين باره.. بدون آ‌نکه بتوني اتفاق لعنتي رو از زندگيت بکَني بندازي دور.. کاش می شُد مثه آدم نوشت.. کاش می شُد ساده تر از ، دردات بنویسی.. >-: ...
25 مرداد 1392

برای بابا جونیییییییییییییی و ارام مامی

می بینی.. سرم درد می کند.. سرم درد می کند برای با تو بودن.. همین نازنینم.. همین.. بیا.. من می نشینم.. تو روبرویم.. دستانت هم بگذار در دستم.. چشم بدوز به من.. ... همین نازنینم.. همین.. کنار اینهمه توهم های رنگ ووارنگ و عجیب.. من به واقعیتی چنگ می زنم.. چشمانت نازنینم.. همین.. دلم می خواهد.. بریم کنار یک رود بشینیم.. پایمان را در آب فرو کنیم و هی بخندیم.. اصلا قهقهه بزنیم به تمام این دنیای غریب.. همین.. باور کن همین نازنینم.. بنویس نام خودت را کنار نام من رستاخیز می شود نازنینم ! ... ...
25 مرداد 1392