ღمن و عليرضام و♥ღدخترِ ماه ღ♥ღ

لبخند تو...

میدانی این حقیقت است که تا من می آیم از دوست داشتنت و خواستنت خسته بشوم.. و برم پی کارهای خودم.. ناگهان یاد اون لبخند دلنشین ات می افتم و همه ی خستگی ها و دلتنگی ها میرود پی کارش.. و عاشق ترت می شوم... کاش هیچوقت برایم نمیخندیدی پسر جان .... ...
2 آذر 1391

پسر خوبه من.. عاشقتم...

تو بلدی آدم را خوب کنی.. و بلدی حتی من را خوب کنی.. و اين خوب است.. حالا حال من خوب است.. باور کن.... جدی ! بعد اصلا من بالاخره يک روز تو را می‌بوسم جلوی همه... همين‌جوری که در خلوت خودمان... اين يک بايد گُنـــــده است حالا ببين....   ...
2 آذر 1391