مرگ من.
کاش می شد...آدم گاهی به اندازه ی نیاز،بمیـــرد بعد بلند شود آهسته آهسته خاکهایش را بتکاند گردهایش بماند اگر دلش خواست،برگردد به زنـدگی....دلش نخواست،بخوابد تا ابــــــــد.......... این روزها که می گذرد غم عجیبی به دنبالم میاید...خسته و پریشان حال....برای که و برای چه نمیدانم...تو هم تحملم میکنی اما خودم طاقت خودم را ندارم.....از این ادمها عجیب دلگیرم..........از این بندگان خدا.....خدایا از بنده هایت گله ها دارم.....کمکم کن....صبرم بده...هرچه غسل صبر میکنم دعا میخوانم افقه نمیکند....طاقتم طاق شده و صبرم کم.....
نویسنده :
one mam and one wife
0:35